در ظلمانی ترین شب دنیا گونه های خشکیده ام را شبنم دیدگانم مرطوب می کند مهر سکوت لبانم را در آستانه هق هق گلویم می گشایم چه سوزی دارد نوای طبل تنهایی !!! خدایا به آه سینه سوزم و باران دیدگانم دستهای تنهای مرا بگیر که جز تو همدمی برای روزهای تنهایی ام ندارم